گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «از دغدغه هایم» ثبت شده است

هوالمحبوب

خدای خوبم سلام

از شب قدر پارسال، تا شب قدر امسال که قول داده بودم دختر خوبی باشم یک سال گذشته ولی...

من نتونستم به هیچ کدوم از قول هام عمل کنم...

هنوزم نمیتونم بقیه رو قضاوت نکنم...

هنوزم به بعضیا به خاطر خیلی چیزهایی که دارن و من ندارم حسودی میکنم....

هنوزم سر خیلی چیزهای بی خودی غر میزنم....

هنوزم بی خودی از بقیه عیب جویی میکنم...

هنوزم نماز قضا شده دارم....

هنوزم دلم هزار راه بی راه میره و بر نمیگرده....

هنوزم وقتی از مهمونی برمیگردم، نمیتونم پشت سر خیلی ها غیبت نکنم....

هنوزم دل میشکنم....

هنوزم دروغ میگم....

اما خدا جون تو هنوز هم همون خدایی!

هنوزم بهم فرصت میدی!

هنوزم میگی بنده ام، هنوزم دوستم داری!

هنوزم صدام میکنی که برگردم به آغوشت!

خدای خوبم! دوشب دیگه فرصت دارم برای تولد دوباره....

خدای خوبم تنهام نذار...

دلم سخت شده، دلم کویر شده؛ دلم رو روشن کن به نور ایمان!

دلم رو جلا بده به دوست داشتن خودت نه بنده های خوب و بدت!

راهم رو به سمت خودت هدایت کن تا کج نرم!

خدای خوبم هنوزم دوستت دارم هر روز بیشتر از دیروز...

*******************
پی نوشت: محتاج دعاهای سبز تک تک تون
  • نسرین

هوالمحبوب

سلام نماز روزه هاتون مقبول ان شالله. من که تک تک تون رو دعا میکنم امیدوارم به اسم یادم کنین سر سفره ی افطار:)

خیلی وقته که داریم از گوشه و کنار میشنویم که وضع محیط زیست و وضع آب کشور به شدت بحرانیه.اینکه ما چه نقشی توی این بحران داشته باشیم خودش خیلی مهمه.
اقداماتی که ماها توی خونه هامون انجام میدیم میتونه خیلی موثر باشه و میتونه زمینه ساز یه فرهنگ عمومی بشه حداقل در سطح محله و خانواده ی خودمون.
مامانم یک سالی میشه که وقتی میره خرید با خودش کیسه ی پارچه ای میبره و به هیچ عنوان نایلون وارد چرخه ی خانواده نمیکنه!
هنوزم که هنوزه فروشنده ها باهاش بحث میکنن و دلیل این کارش رو میپرسن و مامان منم میگه برای حفظ محیط زیست و اینا ولی هنوز خیلی جانیوفتاده!
موضوع دوم که به شدتت از سال جدید پیگیرش هستیم تفکیک زباله است ولی بدبختی بزرگ اینه که رفتگرهای محترم همه ی زحمت ماها رو از بین میبرن و همه ی زباله های تفکیک شده رو یه جا میندازن تو ماشین آشغالی!!!
در راستای همین امیر خواهر محترم چند روز قبل زباله های تر رو توی باغچه دفن کردن که به عنوان کود گیاهی مورد استفاده قرار بگیره.
بچه ها بیایین کارهای مثبت‌مون در راستای حفظ منابع و حفظ محیط زیست رو اعلام کنیم تا شاید بقیه هم یاد بگیرن و شاید ما هم از بقیه یاد بگیریم تا شاید یه تلنگری هم باشه برای بعضیا!
من الله توفیق

  • نسرین

هوالمحبوب

قصه ی غریب و پیچیده ای نیست؛ اینکه به مهمانی خدا دعوت شده ایم را همه از حفظیم. اینکه باید حرمت نگه داریم و باید مهمان خوبی برای این میزبان خاص و ویژه باشیم را همه میدانیم اما...
نمیدانم هر سال چرا عده ای از ما مهمان ها کم می آوریم در برابر سفره ی عطا و بخشش خداوند؛ کم می آوریم.یادمان میرود که روزه میگیریم برای چه؟ سختی های 17 ساعت روزه داری را متحمل میشویم برای چه؟ اینکه روزها بخوانیم و عصرها جلوی تی وی پلاس شویم و افطار کنیم و دوباره بخوایم و دوباره سحری بخوریم و ....
واقعا فلسفه ی این همه رنج کشیدن و به خود سختی دادن همین است؟
این همه خشم و بغض در چهره ی روزداران را نمیفهمم.
این همه عصبانیت های بی دلیل به بهانه ی روزه داری را نمیفهمم.
اینکه تو روزه بگیری و اعصاب مشتری هایت را نداشته باشی،
روزه بگیری و اعصاب مسافرهای تاکسی ات را نداشته باشی،
کارمندی باشی و در اداره به بهانه ی روزه از کارت بزنی
دانش آموزی یا دانشجو باشی به بهانه ی روزه قید درس را بزنی
چرا این روزها هیچ کس خندان نیست؟
چرا هیچ کس از اینکه سر سفره ی خدا نشسته لبخند به لب ندارد؟
چرا هیچ کداممان قهرها و کینه هایمان را فراموش نکرده ایم؟
چرا سر دعوت گرفتن فامیل تصمیم نمیگیریم تیرگی های رابطه ها را پاک کنیم و با دلی نورانی همه ی خانواده را سر سفره های پر برکت مهمان کنیم تا شاید به حرمت این ماه همه ی تلخی ها زدوده شود و رابطه های خواهر برادری دوباره از سر گرفته شود؟
چرا ما اینقدر تلخ و بد مزه شده ایم که حتی در مهمانی خدا هم نمیخندیم؟
تنها مهمانیی که نه لباس تنت مهم است نه هدیه ای که در دست گرفته ای فقط پاکی دلت و زلالی چشمانت مهم است و لبخندی که بر لب داری
بیایید تصور کنیم خدا دارد در این ماه هر روز از ما و یا در کنار ما سلفی میگیرد چرا سعی نمیکنیم در سلفی های مشترک با خدا لبخندهایمان جاودانه شود؟

  • نسرین